گذشتهی ساده:
plugged inشکل سوم:
plugged inسومشخص مفرد:
plugs inوجه وصفی حال:
plugging inشکل جمع:
plug-insبه پریز زدن، وصل کردن، به برق زدن
The new printer plugs in via USB at the back of the computer.
پرینتر جدید از طریق USB در پشت کامپیوتر وصل میشود.
She plugged in the lamp and turned it on.
او چراغ را به برق زد و روشن کرد.
(plug-in) افزونه، پلاگین
شکل نوشتاری دیگر: plugin
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The security plug-in scans all files for viruses automatically.
افزونهی امنیتی بهطور خودکار تمام فایلها را برای ویروسها اسکن میکند.
This audio plug-in allows musicians to add special effects to their recordings.
این پلاگین صوتی به موسیقیدانان امکان اضافه کردن افکتهای ویژه به ضبطهایشان را میدهد.
(plug-in) برقی، قابل اتصال به برق، دارای دوشاخه
The kitchen had a plug-in kettle and a toaster.
آشپزخانه دارای یک کتری برقی و یک توستر بود.
Plug-in electric cars can be charged at home or at public charging stations.
خودروهای برقی دارای دوشاخه را میتوان در خانه یا در ایستگاههای شارژ عمومی شارژ کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plug in» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plug in